بیت الله الحرام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امیرالمومنینن علیه السلام حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها امام حسن مجتبی علیه السلام امام حسین علیه السلام امام زین العابدین علیه السلام امام محمدباقرعلیه السلام امام جعفرصادق علیه السلام امام موسی کاظم علیه السلام امام رضا علیه السلام امام جوادعلیه السلام امام هادی علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام امام زمان علیه السلام حضرت معصومه سلام الله علیه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام حضرت احمدبن موسی علیهما السلام سایرامام زادگان

ورود

شناسه‌ی کاربری:

رمزعبور:

ورود خودکار



واژه رمز را فراموش کرده‌اید؟

عضو شوید

بیستم محرم مصادف با دفن بدن جون در کربلا و مراسم عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۳/۸/۲۱ ۱۲:۲۴274 مرتبه خوانده شده
دفن بدن جون (غلام ابی ذر) در کربلا
بعد از گذشت 10 روز از واقعه جانگداز کربلا در روز عاشورا ، جمعی از قبیله بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری را
کنار نهری پیدا کردند در حالی که به شدت نورانی و معطّر بود و سپس او را دفن کردند.(1)
جون کسی بود که امیر المومنین علیه السلام او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه بازگشت و در خدمت امیرالمومنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست، حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همرا ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.پس از این گفتار جون خود را بر قدمهای مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا ، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار شدید شما را رها کنم؟! جون با خود فکر کرد من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من ، بوی من بد است و شرافت خانوداگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است.یا ابا عبدالله لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی بدست آورم و رو سفید شوم ، نه آقای من از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیر مردی 90 ساله بود ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد ، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند و هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک رو به آن قوم ناپاک کرد.

او جنگ نمایانی کرد ، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد ، امام حسین علیه السلام سر او را به دامن گرفتند و بلند بلند گریستند و دست مبارکشان را بر سر و صورت جون کشیدند و فرمودند: الهم بیّض وحهه . طیّب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم .بار الها رویش سفید وبویش را خوش فرما و با خاندان پیامبر محشورش فرما. از برکت دعای امام حسین علیه السلام روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانچه وقتی بدن او را بعد از 10 روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.(2)


مراسم عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها
بنا بر قولی شب بیست و یکم محرم سال دوم هجری شب عروسی زینت زنان بهشت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و امیر المومنین علی علیه السلام است. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که : اگر خداوند متعال علی علیه السلام را برای زهرا سلام الله علیها نمی آفرید در سراسر زمین از آدم گرفته تا انسانهای بعدی، همسر و همتایی برای حضرت زهرا سلام الله علیها وجود نداشت.(3)

در مورد جریان این مراسم چنین نقل شده است که در این شب پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم پارچه ای طلبیدند و بر پشت استر خود که شهبا نام داشت افکندند و به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند بر آن سوار شو. سلمان فارسی صحابی بزرگ رسول خدا زمام استر را گرفت و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پشت سر حرکت میکردند. در مسیر راه جبرئیل و میکائیل با هفتاد هزار فرشته حضرت زهرا سلام الله علیها را همراهی می کردند و تکبیر می گفتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز تکبیر می گفت و به این ترتیب تکبیر گفتن در عروسی ها سنت گردید. پس از آنکه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن ها را تا خانه زفاف بدرقه نمودند ، در آن خانه برای دو بزرگوار دعا کردند و سپس از خانه بیرون آمدند.(4)


-------------------------------------
منابع:
1- منتخب التواریخ، ص 311
2- وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص 115
3- اصول کافی، ج 1،ص 461
4- امالی شیخ طوسی، ص 464، و بحار، ج3، ص 104
چاپ صفحه ارسال به دوستان